واژه ی انگلیسی«~ «Prophet » ~»در اساس از کلمـه یونانی«~ «Prophetes » ~»گرفته شده است، همخانواده خیاط یک اسمـی هست به معنای «کسی کـه سخن مـی گوید» یـا «کسی کـه اعلام مـی کند» یـای کـه از پیش سخن مـی گوید یـا «کسی کـه از آینده سخن مـی گوید» مـی آید. همخانواده خیاط (1) و همچنین بـه معنای مفسر و معبر معابد مقدس هست فی المثل محراب آپولو (خدای زیبایی، شعر و موسیقی درون یونان) درون معبد دلفی کـه احتمالا مشـهورترین عبادتگاه درون عهد یونان باستان بوده است، جایگاه عبادت خانم جوانی بوده کـه پوتیـا نامـیده مـی شده هست و ظاهرا با محتضران بـه نام خدا سخن مـی گفته است، سخنان او بـه طور کلی نامفهوم بوده هست و نیـاز بوده هست که توسط ملازمان کاهن کـه به آنـها«~ «Prophet » ~»مـی گفتند، بـه زبان واضح و معقولی تفسیر یـا ترجمـه شود. همخانواده خیاط (2)

ریشـه ی نبا«~ « Naba » ~»عبری درون اکدی نبو«~ « Nabu » ~»است، بـه معنی تأیید و اعلام و توبیخ و در عبری هم معنی جذبه ای خاصی دارد کـه ارزش اجتماعی پیـامبری را درون اعلام و دعوت مـی داند. (3)

کلمـه نبی بیش از سیصد بار درون عهد قدیم آمده است. (4) و عنوان نبی درون بنی اسرائیل، معانی مختلفی دربرداشت. بیشتر منظور از آن، خبر از احکام الهی و امور دینی و به تخصیص اخبار از امور آینده مـی باشد. (5)

عنوان کلی کـه در تورات به منظور پیـامبر بـه کار رفته است، واژه ی«~ (navi) ~»مـی باشد درون دوره های پیش از اسارت بابلی، لقب نوی«~ (Navi) ~»مخصوصا درون اسرائیل شمالی (افرائیم) عمومـیت داشت، درون این جا اصطلاح مذکور، عنوان کلی به منظور هر شکل و حالت پیـامبرانـه بود و تنـها لقبی بود کـه به پیـامبران قانونی و مشروع گفته مـی شد.

در یـهودا و بالأخص درون اورشلیم، واژه ی بیننده«~ (hozen) ~»تصویر مرجحی بود این لقب، اصالتا درون متونی کـه از جنوب نشأت مـی گیرد، ظاهر مـی شود.

یک دلیل مستند سنتی درون مورد ماهیت نبوت درون گذشته، این هست که درون طول قرن گذشته، باستان شناسان تعدادی از متون خاور نزدیک باستانی را آشکار ساخته اند. از جمله شـهر بین النـهرین ماری بر روی دره فرات، حفاریـها موفق بـه کشف نامـه ها و رساله هایی از قرن 18 قبل از مـیلاد شده اند کـه فعالیت ها و پیـامـهای متعددی از انواع مختلف اهل مکاشفه و غیبگویـانـه را وصف مـی کند کـه با پیـامبران اسرائیلی بعدی شباهتهایی دارد. غیبگویـان از سوی خدایـان گوناگونی آمده اند و به نظر نمـی رسد کـه آنـها را مورد خطاب قرار داده، دعوت و طلبیده شده باشند . برخی از غیبگویـان وصف شده درون این نامـه ها، افراد عادی و معمولی هستند اما برخی دیگر، دارای عناوین و القاب خاصی هستند کـه نشان مـی دهد دارای رفتار خاصی مـی باشند. و یک نقش مذهبی پذیرفته شده ای را درون جامعه ماری، ایفا نموده اند. از جمله «پاسخ دهنده» ، «جذبه ای» ، «سخن گوینده» ، «فریـاد کننده» ، «وحی آورنده» و «پارسا» ذکر شده است. (6)

اصطلاح نبی درون کتاب مقدس بـه گروه های مختلف اطلاق شده است. برخی از آنـها غیبگویـانی بودند کـه حرفه و شغلشان پیش گویی بوده و مـی توانستند اسرار درونی مردم را بخوانند وحدس بزنند و گذشته آنان را باز گویند و در برابر مزدی کـه مـی گرفتند از آینده پیشگویی کنند، پاره ای از ایشان دراویشی بودند کـه با ساز و آواز و حرکات مانند بـه حالت لرز و حرکات اعضا دچار شده و در حالت بی خودی مـی افتادند و سخنانی مـی گفتند کـه مردم خیـال مـی د بـه آنان وحی و الهام شده و روحی دیگر درون آنان نفوذ کرده و این سخنان از جانب او گفته مـی شود و عده ای مأموران مذهبی با وظایف منظمـی درون آیین پرستش اسرائیلی بودند و برخی مشاوران و رایزنان سیـاسی زیرک پادشاهی و برخی دیگر رهبران سنن مذهبی اسرائیلی بودند. (7)

رائی پیـامبر جز نبی درون عبری اصطلاحات دیگری هم داشته هست از جمله«~ (ch'ro) ~»یـا«~ (chozen) ~» (8) یعنی نگرنده و بیننده. رائی ترجمـه دو کلمـه عبری هست و بـه معنای اشخاصی مـی باشد کـه به طور خارق عادت به منظور دیدن و علم بر اشیـایی کـه فقط خدا بر آنـها عالم هست از جانب خدا منور مـی گردند. (9) درون کتاب سموئیل اول، باب 9 آیـه 9 آمده هست «نبی امروز را درون سابق رائی مـی گفتند» درون کتاب اشعیـا این دو نام از هم جدا ذکر مـی شود: همخانواده خیاط «به رائیـان مـی گویند رؤیت نکنید و به انبیـا کـه برای ما بـه راستی نبوت ننمایید.» (10) درون کتاب مـیکاه این لفظ با فالگیران ذکر مـی شود. (11)

پیشگویی
در خاورمـیانـه، درون زمان های قدیم، افرادی وجود داشتند کـه با سحر و نجوم سر وکار داشتند، آنـها را افرادی مـی پنداشتند کـه شایسته دریـافت رسالت از جانب خدایـان هستند و گاهی اوقات قبل از گرفتن تصمـیمات درون امور بـه آنـها پناه مـی بردند. (12) یـهودیـان بعد از بازگشت بـه مصر و تماس با مردم کنعان فنیقی بـه کارهای فالگیری و جادوگری گرایشی پیدا د. انبیـای بنی اسرائیل نیز از راه پیشگویی به منظور بیداری و هدایت مردم، اقدام مـی د و این کار سبب جلب اعتماد بـه نبی مـی رسد و نبی از همـین عامل به منظور جذب مردم بـه راه خداشناسی و ایجاد ترس از ارتکاب گناه و تقویت روحیـه مؤمنان بهره مـی گرفت . (13) درون کتاب مقدس نمونـه های بسیـاری از پیشگوییـهای انبیـای بنی اسرائیل آمده است. کتاب اشعیـا نیز مجموعه ای از پیشگوییـهاست. فصول 24 که تا 27 شامل ده پیشگویی مکاشفتی است. ارمـیا نیز پیشگویی مـی کرد کـه فشحور کاهن با تمام اعضای خانواده اش اسیر شده و به بابل خواهند رفت . (14) و این قوم هفتاد سال بندگی شاه بابل را خواهند کرد. (15) و به حنینای نبی گفت: تو امسال خواهی مرد زیرا کـه مردم را علیـه خدا شورانیده ای. (16) عاموس نبی نیز اسارت مردم سوریـه و درهم شکستن پشت بندهای دمشق و ویرانی و دربه دری را پیشگویی مـی کرد. (17)

بیننده ی خواب و رؤیـا
اصطلاح بیننده ی خواب و رؤیـا درون مورد نبی و یـا معادل آن بـه کار رفته است. (18) یکی از طرق درک وحی و الهام، رؤیـا بوده است. خداوند بر عده ای از انبیـا درون رؤیـا ظاهر شده و در خواب با ایشان سخن مـی گفت. (19)

خداوند درون رؤیـای شب بـه یعقوب خطاب کرد. (20) سموئیل درون روزگاری کـه کلام خداوند نادر بود، شبی به منظور نخستین بار، خداوند با او سخن گفت. (21) حزقیـال و عاموس نیز درون رؤیـا نبوت خود را یـافتند. (22) درون این رؤیـاها پیـامبران حوادث آینده را مشاهده مـی د.

مراتب و اقسام رؤیـا
قاموس مـی گوید: نبوت را اقسام بسیـار بود، ازجمله: خواب دیدن. داوران 2 و مـیکاه 6 وحزقیـال 1 و تبلیغ اول پادشاهان 13: 22 2 و اسموئیل .3 (23)

اما کیفیت این خواب دیدن چگونـه است؟ دانشمندان یـهودی مراتب آن را بدین گونـه بیـان مـی دارند :

.1 پیـامبر داستانی یـا رؤیـایی درون خواب مـی بیند و در آن رؤیـای نبوی، معنی آن داستان یـا رؤیـا را مـی فهمد و بیشتر داستانـهای زکریـا از این قبیل است.

.2 پیـامبر درون رؤیـای نبوی، سخنی بـه طور واضح و آشکار مـی شنود ولی قایل آن را نمـی داند چنان کـه سموئیل درون اولین وحی بر او بدان اشاره کرده است. اول سموئیل باب .3

.3 شخصی درون خواب با پیـامبر سخن مـی گوید همان طور کـه در بعضی از نبوتهای حزقیـال آمده است؛ حزقیـال 40: 4 .1

.4 فرشته ای درون خواب با نبی سخن گوید و این حالت اکثر پیـامبران بوده است.

.5 درون رؤیـای نبوی خداوند با پیـامبر حرف زند، نظیر قول اشعیـا کـه مـی گوید: پروردگار را دیدم کـه فرمود چهی را بفرستم که تا پیغام ما را بـه این قوم برساند؟ (24) اشعیـا 6: .8

مرد خدا
در عهد عتیق گاهی از نبی با عنوان مرد خدا یـاد مـی د. درون کتاب اول پادشاهان باب هفدهم آیـه 18 آمده هست که زنی خطاب بـه ایلیـا مـی گوید: ای مرد خدا. الیـاده درون همـین زمـینـه مـی گوید : عنوان و لقبی کـه از همـه بهتر تصدیق شده «مرد خدا»«~ (Ishha Elohim) ~»مـی باشد کـه در منابع شمالی وجود دارد، مخصوصا درون حکایـات پیـامبرانـه ی قدیم مربوط بـه حوزه ی (الیـاس الیشع) درون تاریخ سفر تثنیـه. این لقب احتمالا درون اصل بـه مردمـی اطلاق مـی شده کـه به تصور خود، مـی توانسته اند قدرت الهی را درون اختیـار خود داشته و آن را درون طرق خارق العاده ای (معجزه آسایی) بـه کار برند. اما این واژه بسیـار گسترده بود و نـهایتا بـه هری کـه رابطه ی خاصی با خدا دارد، اطلاق مـی شد» . (25)

نذیره: شخصی هست که نذر کرده، خود را وقف خدمت خداوند نماید و شرایطی دارد کـه نباید بنوشد و همچنین انگور نخورد و موی خود را نچیند که تا در ختم نذر گاهی موی وی را بچیند و شرایطی دیگر کـه در کتاب اعداد باب ششم تمامـی مقررات را ذکر کرده است.

عده ای از افراد، فرزندان خود را به منظور تمام عمر «نذیره» قرار مـی دادند. (26) و بعضی از اوقات پاره ای از شرایط را رعایت نمـی د، چنان چه درون کتاب عاموس آمده هست : «پسران شما را انتخاب کردم که تا نذیره های من و انبیـای من باشند» . (27)

در این قسمت انبیـا و نذیره درون یک ردیف ذکر شده اند.

حدود نبوت
انتخاب نبی: درون کتاب مقدس، حقیقت نبوت امری بدیـهی و روشن است. بـه صورتی کـه خداوند اراده و خواست خویش را بـه وسیله ی پیـامبران بـه انسانـها ابلاغ مـی نماید. (28) و انتخاب از جانب خدا و بر حسب مشیت و اراده او است. زمانی افراد پیش از انعقاد نطفه نظیر ارمـیا برگزیده مـی شدند. (29) زمانی نیز از طرف نبی دیگری بـه نبوت مسح مـی شوند نظیر الشیع از طرف ایلیـا. (30)

فیلسوفانی نظیر ابن مـیمون و ابن کمونـه نبوت را حد اعلای آمادگی و تجهیز قوای عقلانی و فکری و کمال قوه متخیله مـی دانند. (31) نکته ای کـه در رابطه با انتخاب نبی درون کتاب مقدس حائز اهمـیت است، این هست که نبوت عطیـه ای همـیشگی و غیر قابل فسخ نیست. یعنی یک نبی لازم نیست که تا آخر عمر نبوت کند. اگر نبی انحراف اخلاقی داشته باشد، موجب مـی شود کـه نبوت به منظور همـیشـه یـا بـه طور موقت از او قطع گردد. مثلا: «اگر پیغمبری تکبر ورزد، نبوت از وی دور مـی شود و اگر خشمگین گردد، نبوت، او را ترک خواهد گفت» . (32)

ابن مـیمون تصریح کرده کـه یک نبی درون طول عمرش بـه طور مستمر و متصل نبوت ندارد. بلکه گاهی نبوت از او قطع مـی گردد. همان طور کـه گاهی مرتبه عالی نبوت را و زمانی مرحله پایین تر از آن را دارا مـی باشد. و چه بسا مرتبه عالی را یک بار درون طول عمرش داشته باشد. و سپس از او قطع گردد و چه بسا بر مرحله پایین بماند، که تا این کـه نبوتش قطع گردد. (33)

درجات انبیـا
در کتاب مقدس همـه پیـامبران درون یک درجه نبودند، بلکه موسی علیـه السلام از همـه بزرگتر بود بـه صورتی کـه خداوند مستقیما با او حرف مـی زد (34) و دیگر پیـامبران کـه خدا از طریق خواب و رؤیـا با آنـها سخن مـی گفت. درون بعضی موارد نیز نیرویی درون وجود نبی وارد مـی شده کـه او را وادار بـه سخن گفتن مـی کرده است، اوحکمـی مـی کرده یـا سخنان سودمندی مـی گفته هست یـا تدبیری الهی انجام مـی داده هست و تمامـی آن درون حال بیداری و تصرف حواس انجام مـی شده است. بـه همـین نحو داوود مزامـیر و سلیمان امثال و جامعه و سرود سرودها را نوشتند و به همـین شیوه کتاب دانیـال و ایوب و دیگر کتب نوشته شدند و نیز مـی گویند بـه واسطه روح القدس نوشته شدند و نظیر بلعام کـه خداوند کلامش را درون دهان او قرار داد . (35) و او بـه واسطه روح القدس سخن مـی گوید. (36)

بعضی از انبیـا صاحب کتابند ولی بعضی نبوتشان بـه اندازه ی یک کتاب نبوده، مانند بئری کـه نبوتش ضمـیمـه کتب اشعیـا شد. (37)

بعضی از انبیـا تنـها بـه قرائت کتاب و خبر از گذشته و آینده اکتفا مـی جستند. هدیـه ای مـی پذیرفتند و سخنی مـی گفتند. اما برخی درون هدایت و مخصوصا درون انذار مردم سخت کوشا و پر توان بودند. از روحی تند و سرکشی سخن مـی گفتند کـه چون تازیـانـه بر پیکر و اعصاب شنوندگان اثر مـی گذارد و بعضی هم سخت مورد تمسخر قرار مـی گرفتند. (38)

اطاعت از انبیـا
در کتاب مقدس آمده هست که خداوند نبی را از مـیان مردم مبعوث مـی گرداند و هر آنچه امر فرماید بـه ایشان خواهد گفت و هری کـه سخنان او را نشنود، خداوند او را مجازات مـی کند . (39) نبی نیز هر حکمـی را دریـافت کرد مکلف بـه ابلاغ هست و خداوند او را حفظ مـی کند. (40) هر زمان کـه مردم سخنان نبی را نشنوند، خداوند بر آنـها خشم مـی گیرد «دلهای خود را مثل سنگ، سخت د و نخواستند دستوراتی را کـه من با روح خود بـه وسیله انبیـای گذشته بـه ایشان داده بودم بشنوند. بـه همـین دلیل بود کـه خشم عظیم خود را از آسمان بر ایشان نازل کردم» . (41)

وحی الهام بر انبیـا
.1 روح خداوند: درون عهد عتیق درون بسیـاری از موارد از نزول الهام و وحی الهی بـه «نزول روح خداوند» تعبیر شده هست (42) ولی حلول این روح الهی حالات و اقتضاهایی متفاوت درون افراد بـه وجود مـی آورد. ابن مـیمون نوعی از حلول را بـه بعضی از داوران و پادشاهان اختصاص داده آنجا کـه در مورد یفتاح (43) و سامسون (44) و در مورد شائول پادشاه (45) و داوود (46) آمده هست که روح خدا بر آنـها قرار گرفت. و مـی گوید کـه حلول این روح افراد را وادار بـه سخن گفتن نمـی کند. بلکه نـهایت قدرت این نیرو آن هست که آنـها را بـه سوی عملی مورد تأیید سوق مـی دهد یعنی به منظور یـاری مظلومـی یـا یـاری یک نفر یـا جماعتی. (47) و مرتبه دیگر از این حلول روح الهی، شخص را وادار بـه سخن گفتن مـی کند بـه صورتی کـه حکمـی را بیـان کند یـا تسبیحی بگوید یـا سخنان سودمند داشته باشد و از امور الهی سخن گوید و تمامـی این موارد درون حالت بیداری و تسلط بر حواس مـی باشد، درون اینجا مـی گویند روح القدس بر او جاری گشته همانطور کـه داوود بـه واسطه روح القدس، مزامـیر و سلیمان امثال و جامعه و سرود و سرودها را نوشتند و بقیـه کتب نیز بـه واسطه روح القدس نوشته شدند.

در این نوع از حلول روح هست که خداوند از روحی کـه بر موسی قرار داشت، گرفته و بر هفتاد نفر از رهبران بنی اسرائیل کـه اطراف او بودند، قرار داد (48) و همچنین عزرائیل یجزیـائیل زکریـا (49) و زکریـا بن یویـاداع (50) از این طبقه هستند و همچنین داوود و سلیمان و دانیـال از این طبقه هستند.

.2 کلام الهی: کلمـه وحی بارها درون کتاب مقدس آمده هست گاهی مستقیم و بدون واسطه بـه نبی مـی رسید، بـه صورتی کـه خداوند سموئیل را خواند. (51) بدون اینکه فرشته ای درون مـیان باشد کلام الهی شنیده مـی شد حتی ممکن هست وحی بر جوانی کم سن و بی تجربه نیز نازل شود. (52) شنیدن کلامـی الهی به منظور نبی گاهی از طریق خواب هست به گونـه ای کـه بیننده آن را نمـی بیند همان طور کـه سموئیل درون دریـافتش از وحی بیـان کرده (53) و یـا بـه گونـه ای کـه شخصی درون خواب با او سخن مـی گوید همانطور کـه در نبوت حزقیـال آمده است. (54) و یـا گویی خداوند با او سخن مـی گوید نظیر سخن اشعیـا کـه مـی گوید پروردگار را دیدم کـه مـی گفت چهی را بفرستم که تا پیغام مرا بـه این قوم برساند. (55) و نظیر موسی کـه خداوند درون مورد او مـی گوید: «من با وی روی درون رو و آشکارا صحبت مـی کنم نـه با رمز، و او تجلی مرا مـی بیند» . (56)

.3 فرشتگان: زمانی وحی الهی توسط فرشته پیغام آور ابلاغ مـی گردد. (57) فرشته خداوند چون شعله آتش از مـیان بوته ای بر موسی ظاهر مـی شود و از آنجا خداوند با موسی سخن مـی گوید. (58)

این فرشته ی الهی زمانی درون خواب بر انبیـا وارد مـی شده همان طور کـه ابراهیم درون رؤیـا ذبح فرزندش را دیده همان طور کـه در کتاب مقدس، خداوند فرموده است: «من با یک نبی بـه وسیله ی رؤیـا و خواب صحبت مـی کنم» . (59)

و زمانی کـه این فرشته ی الهی درون حالت بیداری بر پیـامبر وحی را مـی آورد نظیر حضرت موسی علیـه السلام کـه خداوند خطاب بـه او مـی گوید: «از مـیان دو فرشته ای کـه روی تخت رحمت قرار گرفته اند با تو سخن خواهم گفت و دستورات لازم به منظور بنی اسرائیل را بـه تو خواهم داد» . (60)

.4 نور جلال الهی: درون کتاب حزقیـال آمده است: «ناگهان حضور پر جلال خدای اسرائیل از مشرق پدیدار شد. صدای او مانند غرش آبهای خروشان بود و زمـین از حضور پر جلالش روشن شد» . (61)

«حضور پر جلال خداوند خانـه ی خدا را پر کرده صدای خداوند را شنیدم کـه از داخل خانـه ی خدا با من صحبت مـی کرد» . (62)

ظهور پیـامبران موجب مـی گردد کـه نور جلال الهی بـه روی زمـین فرود آمده و گسترده شود. موسی از خداوند مـی خواهد کـه این نور جلال الهی بر ملت اسرائیل قرار گیرد و بر سایر ملل بت پرستان عامل قرار نگیرد که تا ملت یـهود ممتاز باشد و خداوند این درخواستش را اجابت مـی کند و مـی گوید: «شکوه خود را از برابر تو عبور مـی دهم و نام مقدس خود را درون حضور تو ندا مـی کنم» . (63)

بدین ترتیب انبیـا مـهبط انوار جلال الهی هستند ولی نزول این انوار انحصار بـه ایشان نداشته و فرشتگان و انسان از آن بهره مـی گیرند. (64)

ارتکاب گناه نور جلال الهی را از ایشان دور مـی کند و پاکی و نیکی موجب فرود آمدن نور جلال الهی درون مـیان انسانـهاست. گناه آدم و قابیل و مردم زمان نوح و لوط باعث شده کـه نور جلال الهی بـه آسمان هفتم صعود نماید ولی وجود پیـامبرانی نظیر ابراهیم و اسحاق و موسی و دیگران موجب گردیدند کـه نور جلال الهی بر روی زمـین نزول کند. (65)

انبیـا و پادشاهان
یـهودیـان معتقدند کـه رییس حقیقی حکومت خداوند است. درون کتاب اشعیـا آمده است: «خداوند پادشاه و رهبر ماست، او از ما مراقبت خواهد کرد و ما را نجات خواهد داد» . (66)

هنگامـی کـه سموئیل پیر شده بود، مردم از او درون خواست نمودند کـه پادشاهی به منظور آنان تعیین کند، سموئیل برایب تکلیف بـه حضور خداوند رفت. خداوند درون پاسخ او گفت کـه طبق درخواست آنـها عمل کن. زیرا آنـها مرا رد کرده اند نـه تو را. آنـها دیگر نمـی خواهند من پادشاه ایشان باشم...اما بـه ایشان هشدار بده کـه داشتن پادشاه چه عواقبی دارد. و سموئیل به منظور آنـها بهره کشی ها و سوء استفاده های پادشاه از مردم را بیـان نمود ولی باز مردم اصرار ورزیدند کـه پادشاه مـی خواهد که تا او آنـها را درون جنگها رهبری کند. (67) درون همـین زمان سموئیل شائول را انتخاب کرده و مـی گوید: «خداوند تو را برگزیده هست و او را تدهین مـی کند و هنگامـی کـه شائول از او جدا مـی شود، خداوند بـه او قلب تازه مـی بخشد و در راه، طبق پیشگویی سموئیل بـه گروهی از انبیـا برخورد مـی کند و او نیز همراه آنـها شروع بـه نبوت مـی نماید. (68)

پیـامبران رابطه ای کـه با پادشاهان داشتند، گاه مشاورند و راهنما و همکاری مـی کنند و اگر پادشاهان با انبیـا مخالفت کنند، پادشاهی از آنـها سلب مـی شود و به دیگری داده مـی شود نظیر شائول کـه پادشاهی از او سلب گردید و داوود بـه عنوان پادشاه جدید تدهین و مسح شد . (69) و زمانی نیز انبیـا سخت پرخاش دارند و در برابر همـه دستگاه مـی ایستند. نظیر ارمـیا کـه با بت پرستی مبارزه مـی کرد و در مقابل پادشاه یـهودا مـی ایستاد. (70)

زمانی انبیـا نیز درون دربار پادشاهان بودند نظیر نحمـیا کـه دار و ساقی خشایـارشاه پادشاه ایران بود. (71) و از جانب او مأمور ساختن معبد اورشلیم مـی گردد و از طرف پادشاه نیز بـه فرمانداری یودا منصوب مـی شود. و همچنین عزرا کـه در طریق تجدید روحانیت جامعه یـهود تلاش بسیـار د . (72)

انبیـا و کاهنان
از زمانـهای خیلی قدیم کهانت مقام رسمـی درون اجتماع بوده هست و شاهان به منظور خدایی نشان سلطنت خویش از آنان استفاده مـی د. درون بابل مالیـات بـه نام خدا گرفته مـی شد و به خزانـه ی معابد ریخته مـی شد. (73) کاهنان سومری گرفتن مالیـات و زکات را وسیله ی آن ساختند کـه دسترنج کشاورزان و صیـادان را بربایند. (74)

در مـیان پارسیـان وضع قوانین بر عهده ی کاهنان بود و در مصر، پایـه های لازم تاج و تخت، کاهنان بودند و اعتقاد بـه دین و خدایـان مستلزم آن بود کـه گروهی درون فنون جادو و آداب دینی مـهارت کامل پیدا کنند و کاهنان همـه وقتشان صرف فروختن افسون و خواندن عزایم و پرداختن بـه آداب سحر و جادو مـی شد. (75)

پیـامبران الهی درون عهد عتیق درون درجه ی اول با این افراد روبه رو بودند. یکی از ابزار و وسایل کار ایشان و شاید مـهم ترینشان ستاره شناسی و نجوم و بعد تعیین سعد و نحس امور از راه ستارگان بود. انبیـای بنی اسرائیل نیز که تا اندازه ای از این علم و سایر علومـی کـه به کار کاهنان مـی آمد، آگاهی داشته اند. (76) درون عهد عتیق درون بیشتر موارد نبوت درون برابر کهانت قرار مـی گیرد، اما بعد از گذشت مدتی و پس از مبارزاتی، مدتی درون کنار هم قرار گرفته اند ولی کهانت وظیفه ای بود کـه باید انجام مـی شد و از طرف مقامـی منصوب مـی گردید. اما نبوت وظیفه ی تعیین شده ای نبود، بلکه از راه وحی القا مـی شد. کاهن موظف بـه اجرای مراسم و تشریفاتی بود کـه رموز و اسرار آن را از همـه پنـهان مـی داشت و لیکن نبی بـه روح دین و قلب انسان و حقیقت امر کار داشت و حال آن کـه کاهن بـه ظواهر امر و مراسم وتشریفات اجتماع وابسته بود. کاهن حافظ نظام موجود اجتماع بود و نبی درون پی درون هم شکستن نظام غیر الهی بود. کاهن مزد بگیر و راتبه دار بود و جیره خوار دستگاه اجرایی جامعه بود و گاهی شریک آن و گاهی غیر غالب بر آن بود ولی نبی درون پی اصلاح جامعه بر طبق رضای خداوند بود. (77) مأخذ و منشأ دریـافت آگاهی ها و الهامات کاهن با نبی متفاوت است.

مدرسه های پیـامبری
در ایـام سموئیل نبی کاهنان از تحصیل و تعلیم و تعلم کناره جستند و رغبتی درون تحصیل علم نداشتند. بدان واسطه آن حضرت درون «رامـه» تأسیس مدرسه فرمود. (78) شاگردان این مدرسه «پسران انبیـا» خوانده شده اند و از اینجا سموئیل بـه احیـای شریعت معروف و همردیف موسی و هارون ذکر مـی شود. (79) همـین امر درون شمال نیز رخ مـی دهد. ایلیـا نیز مکتبی درون بیت ئیل (80) و مکتبی درون «اریحا» (81) و بعد از او الیشع مکتبی درون جلجال (82) و سایر جاها (83) تأسیس نمود. اشعیـا نیز از شاگردانش سخن مـی گوید. (84) درون دوره ی ایلیـا والیشع هم ایشان بـه نام «پسران انبیـا» (85) خوانده مـی شوند کـه در واقع مرادف کلمـه ی نبی است. (86)

رؤسای این مدارس را «پدر» (87) و «آقا» (88) مـی نامـیدند. درون این مدارس تفسیر تورات و موسیقی و شعر تعلیم مـی دادند و به همـین منظور غالبا انبیـا شعر و موسیقی را مـی شناختند. (89)

قاموس کتاب مقدس مـی گوید: «ظاهرا تمام اشخاصی کـه در آن مدارس تعلیم مـی یـافتند، اختیـار بر اخبار از مستقبلات نداشتند، بلکه این مطلب بـه اشخاصی اختصاص داشت کـه خداوند بر حسب اقتضای وقت اختیـار مـی فرمود وبرخی از آنـها را مخصوصا مـهبط وحی قرار مـی داد کـه ابدا قبل از آن تعلیمـی نیـافته و در مدرسه داخل نشده بودند مثل عاموس کـه شبان بود و انجیلهای بریر امـی چید. (90)

پیـامبران زن
در عهد عتیق پیـامبری اختصاص بـه مردان نداشته، بلکه زنان نیز «نبیـه» خوانده شده اند انبیـای مرد اسرائیل «پدر» و پیـامبران زن نیز «مادر اسرائیل» خوانده شده اند. آنان عبارتند از «ساره» زوجه ابراهیم و مادر اسحاق (91) «مـیریـام» (مریم) موسی و هارون دخت عمران. «دبورة» کـه رهبر و مادر اسرائیل و نبیـه نامـیده شده است. (92) او همسر لفیدت بود کـه در زیر نخ دبوره بر مردم داوری مـی کرد. «حنـه» مادر سموئیل نبی . «حلده» زوجه شلوم، آبشالوم خیـاط درباری کـه ساکن محله دوم اورشلیم بود. (93)

مجله کلام اسلامـی شماره 37، پرچم، اعظم

پی نوشت ها:
.1 دایرة المعارف الیـاده: 12/ .16

.2 دایرة المعارف آمریکا ناج : 21/ .665

.3 نبوت اسرائیلی، نشریـه دوم، ص 177؛ تحقیقی درون دین یـهود ، ص .327

«~ .757/10: Encylopaedia of Religon and Ethiecz: . Hastings ~»

.4 قاموس کتاب مقدس، ص .837

.5 دایرة المعارف الیـاده: 12/15و .16

.6 همان، ص 328؛ تاریخ تمدن ویل دورانت: 1/ .369

.7 دایرة المعارف آمریکا ناج، ص 655؛ دایرة المعارف الیـاده: 12/ .16

.8 قاموس کتاب مقدس، ص .405

.9 اشعیـا: 30/ .10

.10 مـیکاء: 3/ .7

.11 معجم اللاهوت الکتابی، ص .769

.12 نبوت اسرائیلی نشریـه دوم دانشکده الهیـات مشـهد، ص .179

.13 ارمـیا: 20/7و .6

.14 ارمـیاه: 25/ .11

.15 ارمـیا: 28/ .11

.16 عاموس: 1/ .5

.17 سفر تثنیـه: 13/3و .1

.18 سفر اعداد: 12/6و 24/4 5؛ اشعیـا: 6 ارمـیا: 1/11و .12

.19 پیدایش: 46/ .2

.20 اول سموئیل: 3/1 بـه بعد.

.21 حزقیـال، باب 13: عاموس 1/1 و 8/1و 1/ .1

.22 قاموس کتاب مقدس، ص .874

.23 دلالة الحائری: 2/413و .414

.24 دایرةالمعارف الیـاده: 12/ .1617

.25 داوران: 13/5، اول سموئیل 1: .11

.26 عاموس 2: .11

.27 تثنیـه 18: .1819

.28 ارمـیا1: 4و 5و .6

.29 اول پادشاهان 19: .16

.30 دلالة الحائرین: 2/404؛ تنقیح الأبحاث للملل الثلاث، ص .11

.31 عاموس 7: 15و .14

.32 دلالة الحائرین: 2/ .404

.33 تثنیـه 5: 5و خروج 19: .9

.34 اعداد23: .5

.35 دلالة الحائرین: 2/ .443

.36 اشعیـا8: .19

.37 نبوت اسرائیلی نشریـه دوم دانشکده الهیـات مشـهد ص 197 بـه نقل از سلیمان مظهر قصة العقاید .

.38 تثنیـه 18: 19و .15

.39 ارمـیا1: 78 تثنیـه 18: .18

.40 زکریـا7: .12

.41 اول پادشاهان 18: .22

.42 داوران 11: .29

.43 همان 14: .19

.44 اول پادشاهان 11: .6

.45 همان 14: .19

.46 اول پادشاهان 16: .13

.47 دلالة الحائرین: 2/ .438

.48 اعداد11: .25

.49 دوم تواریخ 20: .15

.50 دوم تواریخ 24: .20

.51 اول سموئیل باب .3

.52 ارمـیا1: .410

.53 اول سموئیل باب .3

.54 حزقیـال 4: .4

.55 اشعیـا6: 8و .1

.56 اعداد12: .8

.57 اعداد 7: 89 اول سموئیل 3: .4

.58 خروج 3: 1تا 4: .17

.59 اعداد 12: .6

.60 خروج 25: .22

.61 حزقیـال 43: .2

.62 حزقیـال 43: 6و .5

.63 خروج 33: .1619

.64 نبوت اسرائیلی نشریـه دوم دانشگاه مشـهد، ص .191

.65 همان بـه نقل از تلمود ، ص .86

.66 اشعیـا33: .22

.67 اول سموئیل 8: 1 بـه بعد.

.68 اول سموئیل 10: 1و 2و 9و .10

.69 اول سموئیل باب .16

.70 نحمـیا1: .11

.71 نحمـیا باب 9و 10؛ تاریخ ادیـان جان ناس، ص .537

.72 نحمـیا باب 9و 10؛ تاریخ ادیـان جان ناس ص .537

.73 تاریخ تمدن ویل دورانت: 1/ .275

.74 همان، ص .155

.75 همان ص 418و .240

.76 سفر پیدایش باب .49

.77 نشریـه سوم دانشکده الهیـات: نبوت اسرائیلی ص 134 و .133

.78 اول سموئیل 19: .19 24

.79 مزمور99: .6

.80 دوم پادشاهان 2: .3

.81 همان 2: 5و .15

.82 همان 4: .38

.83 همان 6: .1

.84 اشعیـا8: .16

.85 دوم پادشاهان 2: .35

.86 دوم پادشاهان 9: 1و .4

.87 اول سموئیل 10: .12

.88 دوم پادشاهان باب .10

.89 خروج 15: .12

.90 قاموس کتاب مقدس ص .874

.91 پیدایش 21: 2 بـه بعد.

.92 داوران 4: 4و 5: .7

.93 دوم پادشاهان 22: .14




[تاریخچه و معنای نبی از دیدگاه عهد عتیق | پرسمان دانشجويي ... همخانواده خیاط]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 04:31:00 +0000